هدیه ایران - نام های پسر و دختر که با حرف «ز» شروع میشوند

زُبیر /zobayr/ (اَعلام) ابن‌عوام قریشی [قرن‌اول هجری] از خویشاوندان و از صحابه‌ی پیامبر اسلام(ص) و برادر زاده‌ی حضرت خدیجه همراه با طلحه در جنگ جمل شرکت کرد و کشته شد.

توضیحات بیشتر

زُحَل /zohal/ (اَعلام) [=کیوان] دومین سیاره‌ی بزرگ منظومه شمسی و ششمین سیاره از لحاظ دوری از خورشید، که یک رشته حلقه‌ی نورانی گرداگرد آن را فراگرفته است.

توضیحات بیشتر

زرار /zo(a)rār/ 1- تیزفهم، سبک روح؛ 2- (اَعلام) (زَرار) پدر بابک و نیای اردشیر بابکان است.

توضیحات بیشتر

زرافشان /zar afšān/ 1- ذرات زر پاشیده شده، با ذرات طلا اندود شده؛ 2- (در قدیم) زربافت؛ 3- نثار کننده زر و سکه‌ی طلا.

توضیحات بیشتر

زرتشت /zartošt/ 1- دارنده‌ی شتر زرد، زردشت؛ 2- (اَعلام) پیامبر ایران باستان از خانواده‌ای سپیتمه.

توضیحات بیشتر

زردشت /zardošt/ 1- (= زرتشت)، زرتشت؛ 2- (اَعلام) 1) زردشت نام بخشی از رودخانه‌ی دِهوج در استان کرمان؛ 2) زردشت بهرام پژدو [زنده در سال 677 قمری] شاعرِ زرتشتی ایرانی، سراینده‌ی منظومه‌ی اَرداویرافنامه.

توضیحات بیشتر

زری /zari/ 1- پارچه یا لباسی که در آن نخ‌های طلایی به کار رفته است؛ 2- نخ طلا یا نقره یا گلابتون؛ 3- طلایی؛ 4- منسوب به زر.

توضیحات بیشتر

زریان /zeryān/ (کردی) باد جنوب، باد دبور، باد سرد.

توضیحات بیشتر

زَریر /zarir/ 1- تیز خاطر؛ 2- سبک روح؛ 3- نام گیاهی (اسپرک)؛ 4- (در اوستا) به معنی زرین‌بر و زرین جوشن؛ 5- (اَعلام) پهلوان ایرانی، برادر گشتاسب و سپهسالار ایران و پیروِ زردشت، وی در جنگ‌های دینی ایرانیان با تورانیان [جنگ با سپاه ارجاسپ تورانی] به دست بیدرفش (ویدرفش) جادو کشته شد.

توضیحات بیشتر

زرین /zarrin/ 1- از جنس زر، به رنگ زر، طلایی؛ 2- زیبا و آراسته.

توضیحات بیشتر