هدیه ایران

نام های پسر که با حرف «ش» شروع میشوند

1 2 3 4 5  ... 

شُعَیب /šoeayb/ (عبری) (اَعلام) پیامبری که بر اساس قرآن پس از هود و صالح در شهر مَدیَن می زیسته و احتمالاً پدر زن حضرت موسی (ع) بوده است.
توضیحات بیشتر

شفیع /šafie/ (عربی) آن که تقاضای عفو و بخشش گناه کسی را از دیگری می‌کند، شفاعت کننده، شفاعت‌گر.
توضیحات بیشتر

شفیع‌محمّد /š.-mohammad/ (عربی) از نام‌های مرکب، ( شفیع و محمّد.
توضیحات بیشتر
جایزه نقدی شارژ موبایل

شمس /šams/ (عربی) 1- خورشید؛ 2- (اَعلام) 1) سوره‌ی نود و یکم از قرآن کریم دارای پانزده آیه؛ 2) شمس تبریزی: (شمس‌الدین محمّدابن علی) [حدود 582- حدود 645 قمری] صوفی و عارف ایرانی، که دیدارش در مولوی [642 هجری] تأثیر شگرفی داشت و مولوی دیوان شمس را به نام او سروده است؛ 3) شمس فخری: [قرن 8 هجری] دایرة‌ المعارف نویس و ادیب ایرانی، مؤلف معیار جمالی؛ 4) شمس قیس رازی: (شمس الدین محمّدابن قیس [زنده در 643 هجری] ، ادیب ایرانی، که از 623 هجری در شیراز می‌زیست. مؤلف المعجم فی معاییر اشعارالعجم، درباره‌ی شعر فارسی؛ 5) شمس مغربی (محمّد شیرین) [قرن 7 و8 هجری]، عارف و شاعر ایرانی از مردم تبریز، مؤلف کتابهایی در عرفان.
توضیحات بیشتر

شمس‌الدین /šamsoddin/ (عربی) 1- آفتاب دین؛ 2- (اَعلام) 1) شمس‌الدین آلب ارغو: (= آلب ارغوان) ششمین اتابک [656-672 قمری] از سلسله‌ی اتابکان لر بزرگ و جانشین برادرش تکلة ابن هزار اسب؛ 2) شمس‌الدین قراسنقر: [قرن 7و 8 هجری] از شاهان سلسله‌ی ممالیک مصر، که به مراغه تبعید شد و در همانجا درگذشت؛ 3) شمس‌الدین محمّد کرت. نام دو تن از فرمانروایان آل‌کرت. اول شاه و بنیانگذار سلسله‌ی آل‌کرت [643-677 قمری] در شمال افغانستان، که در تبریز وفات یافت؛ دوم شاه [729-730 قمری] پسر و جانشین غیاث‌الدین کرت؛ 4) شمس‌الدین میرک: (میرک بخارایی) [قرن 8 هجری] فیلسوف و اخترشناس مسلمان، که بر برخی کتابهای علمی پیشینیان شرح نوشت، مانند شرح هدایت الحکمه‌ی اثیرالدین ابهری. شرح حکمت العین. ‌
توضیحات بیشتر

شمس‌الله /šamsollāh/ (عربی) 1- آفتاب خدا؛ 2- (به مجاز) کسی که منور شده است به نور دین خدا.
توضیحات بیشتر
جایزه نقدی شارژ موبایل

شهاب /ša(e)hāb/ (عربی) 1- (در نجوم) پدیده‌ای به شکل خطی درخشان که به علت برخورد سنگ آسمانی با جو زمین و سوختن سریع آن به طور ناگهانی در آسمان دیده می‌شود؛ 2- (اَعلام) شهاب ترشیزی: [قرن 12و 13 هجری] شاعر، مورخ و خوشنویس ایرانی. از آثار اوست: مراد نامه در تاریخ وقایع زمان علی مرادخان زند، تذکرة الوزار و منظومه های بهرام نامه، درة التاج و یوسف و زلیخا.
توضیحات بیشتر

شهاب‌الدین /ša(e)hāboddin/ (عربی) 1- نورِ دین، آن که وجودش برای دین تابناک است؛ 2- (اَعلام) 1) شهاب‌‌الدین عبدالله کرمانی: [قرن 8 و9 هجری] خوشنویس، شاعر و ادیب و موسیقیدان ایرانی، جانشین علیشیر نوایی در وزارت سلطان حسینی بایقرا؛ 2) شهاب‌‌الدین عمرابن محمّد: (شهاب‌‌الدین سهروردی) [539-632 قمری] صوفی ایرانی، از پیشوایان فرقه‌ی سهروردیه، مؤلف عوارف المعارف به عربی؛ 3) شهاب‌‌الدین همدانی: [قرن 8 هجری] صوفی و روحانی ایرانی مقیم هند، مؤلف ذخیرة الملوک؛ 4) شهاب‌‌الدین یحیی بن حبش: (= شیخ اشراق) [حدود 550-587 قمری] فیلسوف ایرانی بنیانگذار فلسفه‌ی اشراق. در حلب از سوی فقیهان به الحاد متهم شد و به فرمان صلاح‌‌الدین ایوبی او را کشتند. از آثار اوست: حکمت اشراق. تلویحات، مَشارع و مطارحات و هیاکِل نور. همه به عربی و داستانهای عرفانی به فارسی از جمله: آواز پر جبرئیل، روزی با جماعت صوفیان، عقل سرخ و لغت موران.
توضیحات بیشتر

1 2 3 4 5  ... 
برندگان قرعه کشی