هدیه ایران

نام های پسر که با حرف «ص» شروع میشوند

1 2 3 

صدرالدین /sadroddin/ (عربی) 1- پیشوای دین (اسلام)؛ 2- لقبی است که به بعضی از علمای اسلام داده‌اند؛ 3- (اَعلام) 1) صدرالدین محمّد شیرازی: (ملاصدرا)، صَدرا. 2- ؛ 2) صدرالدین قونیوی: [قرن 7 هجری] صوفی مسلمان، ناپسری و شاگرد ابن عربی، معلم مولوی که در قونیه خانقاه و مدرسه داشت. نوشته‌هایش به عربی از مرجع‌های اصلی مطالعه‌ی تصوّف است، از جمله: مِفتاحُ الغِیب و فُکوک.
توضیحات بیشتر

صدرالله /sadrollāh/ (عربی) 1- (به مجاز) کسی که برتری و مهتری او از سوی خداست؛ 2- (به تعبیر عرفانی) دارای باطن و روح خدایی.
توضیحات بیشتر

صِدیق /seddiq/ (عربی) 1- (در تصوف) بنده‌ی خاص خداوند؛ 2- (در قدیم) بسیار راستگو و درستکار؛ 3- (در عرفان) صدیق کسی را می‌گویند که در گفتار و کردار و دانش‌ها و احوال و روش و نیات و خوی و اخلاق خود راست باشد و راستی و درستی او در مجاورین او تأثیر کند؛ 4- (اَعلام) لقب ابوبکر صدیق اولین خلیفه، بعد از رحلت پیامبر اسلام(ص).
توضیحات بیشتر

صفدر /safdar/ (عربی ـ فارسی)1- صف‌شکن؛ 2- (به مجاز) شجاع و دلیر؛ 3- (اَعلام) از القاب حضرت علی(ع).
توضیحات بیشتر
جایزه نقدی شارژ موبایل

صَفی /safi(y)/ (عربی) 1- (در قدیم) خالص و یگانه (دوست)؛ 2- برگزیده؛ صاف، پاک، روشن؛ 3- (به مجاز) صفی‌الله؛ 4- (اَعلام) صَفی، فخرالدین علی: [قرن 8 و9 هجری] شاعر، نویسنده و واعظ ایرانی، پسر ملاحسین کاشفی سبزواری، مؤلف لَطایفُ الطّوایف، رَشَحات عین اَلحَیات، در شرح حال بزرگان سلسله‌ی نقشبندی، منظومه‌ی محمود و ایاز و بدایع الوقایع، در شرح سرگذشت خودش و برخی رویدادهای آن زمان، همه به فارسی.
توضیحات بیشتر

صَفی‌الدین /safiyyoddin/ (عربی) 1- خالص و پاک در دین، برگزیده‌ی دین؛ 2- (اَعلام) 1) صفی‌الدین اردبیلی: (= شیخ صفی)، شیخ اسحاق [650-735 قمری] صوفی و عارف ایرانی، که نفوذ و احترام زیادی کسب کرد و فرزندانش به تدریج قدرت سیاسی به دست آوردند و سلسله‌ی شاهان صفوی را بنیاد نهادند؛ 2) صفی‌الدین اُرموی، عبدالمؤمن ابن یوسف: [قرن 7 هجری] موسیقیدان و خوشنویس ایرانی که در دربار عباسی و سپس نزد خاندان جوینی خدمت می کرد. پس از برافتادن خاندان جوینی دچار فلاکت شد، به خاطر بدهکاری به زندان افتاد و در زندان درگذشت. مؤلف کتاب الادوار و رسالة الشَرفیه، در موسیقی. مبتکر نوعی نت موسیقی و مخترع دو نوع ساز تاره؛ 3) صفی‌الدین حلّی: (= ابن السرایا) [677-750 قمری] شاعر و موسیقیدان ایرانی ساکن عراق، که به عربی شعر می گفت. نویسنده کتاب فائده فی تَوَلّدُالاغنام، در موسیقی.
توضیحات بیشتر

صَفی‌الله /safiyyollāh/ (عربی) 1- (در قدیم) برگزیده‌ی خداوند؛ 2- (اَعلام) لقب حضرت آدم(ع).
توضیحات بیشتر

صلاح /salāh/ (عربی) 1- شایسته و مناسب بودن امری با در نظر گرفتن پیامدهای آن، مصلحت؛ درست کاری، نیکوکاری؛ 2- (در قدیم) سودمند بودن، فایده داشتن.
توضیحات بیشتر
جایزه نقدی شارژ موبایل

صلاح‌الدین /salāhoddin/ (عربی)1- موجب نیکی دین و آیین؛ 2- (اَعلام) صلاح‌الدین ایوبی: (= یوسف ابن ایوب) [532-589 قمری] سلطان مصر و شام [566-589 قمری]، بنیانگذار سلسله‌ی ایوبیان. او پس از عمویش شیرکوه، وزیر آخرین خلیفه‌ی فاطمی مصر شد. سپس او را برکنار کرد و با مرگ نورالدین محمود زنگی، شام و بین النهرین را گرفت [569-582 قمری] و صلیبیان را از قدس بیرون راند [582 هجری].
توضیحات بیشتر

صمد /samad/ (عربی) 1- (در قدیم) آن که دیگران به او نیازمند هستند و او از دیگران بی‌نیاز است؛ 2- (به مجاز) خداوند.
توضیحات بیشتر

1 2 3 
برندگان قرعه کشی