هدیه ایران

نام های پسر که با حرف «ب» شروع میشوند

1 2 3 4 5  ... 

بدیع /badie/ (عربی) 1- جدید، تازه، نوآیین؛ 2- زیبا؛ 3- جالب، شگفت انگیز، نادر؛ 4- (در ادبیات) از دانش های ادبی که در آن از آرایش ها و زیبایی های شعر و نثر بحث می شود؛ 5- از نام های خداوند، مبدع، آفریننده؛ 6- (اعلام) 1) امیرمهدی بدیع [1294-1373شمسی] تاریخ نگار و پژوهنده ی ایرانی، در همدان زاده شد. در همدان و سوئیس و فرانسه تحصیل کرد و تا پایان عمر در سوئیس ماند و به تحقیقات تاریخی روی آورد و هدفش آن بود که جایگاه ایران را در تاریخ آنچنان که هست نه آنچنان که خاورشناسان می گویند به دنیا بشناساند. مهمترین اثر او کتاب 13جلدی یونانیان و بربرهاست که جلدهایی از آن به فارسی ترجمه شده است. از آثار دیگر اوست: اندیشه ی روش علوم، و تصحیح دیوان امیرشاهی سبزواری؛ 2) بدیع اصطرلابی [قرن 6 قمری] ابوالقاسم هبة الله بن حسین، دانشمند، ستاره شناس و شاعر ایرانی عربی نویس؛ در ساختن اصطرلاب و وسایل مربوط به ستاره شناسی معروف است. زیج محمودی از آثار اوست.
توضیحات بیشتر

بَرات /barāt/ 1- نوشته‌ای که بدان دولت بر خزانه یا بر حُکام حواله‌ای وجهی دهد؛ 2- کاغذ زر.
توضیحات بیشتر

بَردیا /bardiyā/ 1- (در یونانی، smeydis)؛ 2- (در اوستایی) به معنای «بلند پایه»؛ 3- (اَعلام) دومین پسر کورش بزرگ و برادر کمبوجیه (سومین پادشاه هخامنشی) است[حدود 525 پیش از میلاد] بَردیا ظاهراً به امر کمبوجیه کشته شد.
توضیحات بیشتر

بُرزان /borzān/ (بُرز = شکوه و جلال، عظمت، دارای قدرت، نیرومند و با شکوه، فراز + ان (پسوند نسبت))، 1- منسوب به شکوه و جلال و عظمت؛ 2- منتسب به قدرتمندی و نیرومندی؛ 3- قدرتمند، نیرومند. [این واژه (بُرزان) با کلمه‌ی اوستایی «بَرزان» به معنای جایگاه بلند (بلندی کوه) هم نویسه می‌باشد].
توضیحات بیشتر
جایزه نقدی شارژ موبایل

بُرزو /borzu/ 1- (اوستایی) تنومند، بلند پایه؛ 2- (اَعلام) 1) نام پسر سهراب پسر رستم زال در روایات ملی؛ 2) نام آتشکده‌ی عهد ساسانی در استان مرکزی.
توضیحات بیشتر

بَرزین /barzin/ (پهلوی) 1- بالنده (بالنده مهر) فشرده‌ی آذر برزین مهر؛ 2- (اَعلام) نام یکی از آتشکده‌ی ی بزرگ ایران.
توضیحات بیشتر

بَرسام /barsām/ (اَعلام) 1) از نام‌های شاهنامه؛ 2) فرزند بیژن فرمانروای سمرقند که با یزدگرد جنگید.
توضیحات بیشتر

بَرمک /barmak/ 1- صورت دگرگون شده‌ی واژه‌ی سانسکریت پَرَه مَکه (پرمکا) به معنای رئیس، عنوان رئیس روحانی بودایی؛ 2- (اَعلام) نام جد وسر دودمان برمکیان، مقارن حکومت بنی امیه بر خراسان.
توضیحات بیشتر
جایزه نقدی شارژ موبایل

بُرنا /bornā/ 1- جوان؛ 2- (در قدیم) شاب، ظریف، خوب، نیک، دلاور.
توضیحات بیشتر

بُرهان /borhān/ (عربی) 1- دلیل، حجت، حجت روشن، دلیل قاطع؛ 2- از واژه‌های قرآنی؛ 3- اصطلاحی در منطق و فلسفه؛ 4- (اَعلام) 1) نام پادشاهی از طبقات سلاطین اسلام؛ 2) محمّدحسین ابن خلف تبریزی (برهان) فرهنگ نویس ایرانی [قرن 11هجری] ساکن هند و مؤلف برهان قاطع.
توضیحات بیشتر

1 2 3 4 5  ... 
برندگان قرعه کشی