هدیه ایران

... 176 177 178 179 180  ... 

فرخنده /farxonde/ 1- موجب رویداد یا پیامدهای خوشایند و خوب، مبارک، خجسته؛ 2- (در قدیم) نیک بخت و کامروا.
توضیحات بیشتر

فَرداد /fardād/ زاده‌ی با شأن و شکوه و شوکت، مولود با شکوه.
توضیحات بیشتر

فردخت /far doxt/ [فر = شکوه و جلال که در بیننده شگفتی و تحسین پدید آورَد؛ (به مجاز) مایه‌ی جلال و شکوه؛ زیبایی و برازندگی + دخت = دختر] 1- روی هم به معنی دختری که شکوه و جلال آن در بیننده شگفتی و تحسین پدید آورد؛ 2- دختر مایه‌ی جلال و شکوه، دختری که دارای زیبایی و برازندگی است.
توضیحات بیشتر

فِردوس /ferdos/ (در عربی فردَوس) 1- (معرب از فارسیِ پردیس)، بهشت؛ 2- (اَعلام) شهرستانی در جنوب غربی استان خراسان رضوی.
توضیحات بیشتر
جایزه نقدی شارژ موبایل

فَرّخ /farrox/ 1- خجسته و مبارک و فرخنده؛ 2- (در قدیم) خوشبخت و کامیاب؛ 3- بزرگوار و ارجمند؛ 4- موزون و دلپذیر؛ 5- خوش و خوب؛ 6- (در حالت شبه جمله) خوشا، نیکا.
توضیحات بیشتر

فرّخ‌لقا /f.-leqā/ (فارسی ـ عربی) 1- خوش صورت، زیبا چهر، زیباروی، نیکو دیدار، خوش برخورد؛ 2- (اَعلام) قهرمان داستان امیر ارسلان رومی، دختر پترس شاه فرنگی، که امیر ارسلان با دیدن تصویرش، عاشق او شد و در صدد یافتن او برآمد.
توضیحات بیشتر
جایزه نقدی شارژ موبایل

فرّخ‌ناز /f.-nāz/ 1- ویژگی آن‌که خوشبخت و کامیاب است و دارای ناز و کرشمه است؛ 2- دارای ناز و غمزه و کرشمه‌ی خوب، خوش و موزون.
توضیحات بیشتر

فرّخزاد /f.-zād/ 1- (در قدیم) آن که با طالع خوب به دنیا آمده؛ 2- (به مجاز) نیک بخت؛ 3- (اَعلام) 1) نامی مستعار که «گشتاسپ» شاه ایران برای معرفی خود به کتایون و قیصر روم بر خود نهاد؛ 2) نام یکی از سرداران بهرام چوبین؛ 3) نام یکی از سرداران خسرو پرویز در نبرد با بهرام چوبین؛ 4) نام پسر هرمز و برادر رستم هرمزان؛ 5) نام پسر آزرمهان از سرداران روزگار خسرو پرویز.
توضیحات بیشتر

... 176 177 178 179 180  ... 
برندگان قرعه کشی