هدیه ایران

... 46 47 48 49 50  ... 

بزرگمهر /b.-mehr/ (اَعلام) 1) طبق روایات نام وزیر فرزانه‌ی انوشیروان که در منابع فارسی و عربی او را به برخورداری از خرد استثنایی و تدبیرهای حکیمانه وصف کرده اند؛ [برخی از خاورشناسان بزرگمهر را شخص بخصوص ندانسته بلکه عنوان و نام مقامی از مقامات کشور دانسته‌اند]؛ 2) شهرتِ منوچهر بزرگمهر مترجم و مؤلف آثار فلسفی در قرن 13و 14 هجری.
توضیحات بیشتر

بَسام /bassām/ (عربی) 1- بسیار تبسم کننده، خوشرو، خندان، گشاده روی؛ 2- (اَعلام) یکی از شاعران فارسی گوی پس از اسلام در زمان یعقوب بن لیث.
توضیحات بیشتر

بِشارت /bešārat/ (عربی) 1- خبر خوش، مژده، مژده دادن، مژده آوردن؛ 2- (در ادبیات عرفانی) بشارت به وصل حبیب به سوی حبیب است.
توضیحات بیشتر

بِشر /bešr/ (عربی) 1- گشاده رویی؛ 2- (اَعلام) بِشر حافی صوفی معروف که در بغداد می‌زیست و گروهی از صوفیان را در اطراف خود گرد آورد. گویند وی در آغاز به کار لهو و لعب مشغول بود و بر اثر تذکر امام موسی ابن جعفر(ع) متنبه شد و توبه کرد.
توضیحات بیشتر
جایزه نقدی شارژ موبایل

بُشری (بشرا) /bošrā/ (عربی) 1- بشارت، مژده، مژدگانی؛ 2- از واژه‌های قرآنی (یونس: 64).
توضیحات بیشتر

بَشّار /bašār/ (عربی) 1- بشارت دهنده؛ 2- (اَعلام) 1) از اصحاب امام صادق(ع)؛ 2) ابومُعاذ بَشّار بن بُرد شاعر نابینا و بلند آوازه‌ی عرب زبان عراقی [قرن2 هجری] که در شعرهایش ایران و ایرانیان را می ستود. از این رو عرب ها او را به زندیق بودن متهم کردند و در باتلاق انداختند؛ 3) بشار مرغزی (= مروزی) شاعر ایرانی [قرن 4هجری] معاصر سامانیان.
توضیحات بیشتر

بَشیر /bašir/ (عربی) 1- مژده دهنده در مقابل نذیر، مژده آور، مژده رسان، بشارت دهنده؛ 2- (اَعلام) 1) از القاب پیامبر اسلام(ص)؛ 2) بشیر ابن سعد ابن ثَعلَبه، ابونعمان صحابی انصاری خَزرَجی که در پیمان عَقَبه و تمامی غزوه ها شرکت داشت.
توضیحات بیشتر

بَصیر /basir/ (عربی) 1- بینا؛ 2- (به مجاز) آگاه؛ 3- از نام‌ها و صفات خداوند؛ 4- دانا، بیننده، روشن بین؛ 5-(اَعلام) 1) ابوعلی بَصیر کاتب، شاعر و مترسّل نابینای شیعی [قرن 3 هجری]؛ 2) حسین ابن علی بَصیر مشهور به ابن زکوم (زقوم) شاعر نابینای مادر زاد شیعی اهل حِلّه در عراق [قرن 13و 14هجری].
توضیحات بیشتر
جایزه نقدی شارژ موبایل

بَصیرا /basirā/ (عربی ـ فارسی) (بصیر + ا (پسوند نسبت))، 1- منسوب به بصیر؛ 2- منتسب به دانایی؛ 3- (به مجاز) دختری که بینا و دانا باشد. + ن.ک. بَصیر. 1- ، 2- ، 3- و 4-
توضیحات بیشتر

بَصیرت /basirat/ (عربی) 1- بینایی؛ 2- (به مجاز) آگاهی داشتن از امری و جزئیات آن را در نظر داشتن، آگاهی و دانایی؛ 3- (در تصوف) نیروی باطنی که سالک با آن حقایق و باطن امور و اشیا را در می یابد.
توضیحات بیشتر

... 46 47 48 49 50  ... 
برندگان قرعه کشی