هدیه ایران

... 61 62 63 64 65  ... 

تَهمتن /tah(a)m tan/ 1- (در قدیم) تنومند، قوی جثه، نیرومند؛ 2- (اَعلام) (در شاهنامه) لقبِ رستم پهلوانِ داستانی شاهنامه.
توضیحات بیشتر

تَهمورث /tahmures/ (در اوستایی، taxmo urupa) (= طهمورث) 1- به معنی قوی جثه و نیرومند؛ 2- (اَعلام) (در شاهنامه) شاه پیشدادی، معروف به دیوبند، که ریسندگی، بافندگی و اهلی کردن را به مردم آموخت.
توضیحات بیشتر

تهمینه /tahmine/ [مرکب از «تهم» به معنی نیرومند و قوی + «ینه»/ ine ـ/ پسوند نسبت)] 1- منسوب به تهم؛ 2- (به مجاز) نیرومند قوی؛ 3- (اَعلام) (در شاهنامه) همسر رستم، دختر شاه سمنگان و مادر سهراب.
توضیحات بیشتر
جایزه نقدی شارژ موبایل

تَوار /tavār/ 1- (در کردی) پرنده؛ 2- نوعی ریسمان؛ 3- (اعلام) 1) (توارکوه) نام کوهی در شمال ایران، شهرستان چالوس ؛ 2) نام محلی در ناحیه برسویر در ایالت دوسِور فرانسه.
توضیحات بیشتر

تَوانا /tavānā/ دارای قدرت انجام کار، نیرومند، پر قدرت، قادر در مقابلِ ناتوان.
توضیحات بیشتر

توتیا /tutiyā/ 1- از آبزیان دریایی که در بستر دریا زندگی می‌کند؛ 2-نوعی ماده شیمایی که به عنوان سُرمه استفاده می‌کنند.
توضیحات بیشتر

توحید /to(w)hid/ (عربی) 1- (در ادیان) یگانه دانستن خدا؛ اقرار به یگانگی خداوند، یکتا پرستی؛ 2- اخلاص؛ 3- (در تصوف) مرحله‌ای از سلوک در آن، سالک ذهن خود را از هر چه غیر حق است، خالی می‌کند و جز به خداوند به چیزی توجه ندارد؛ 4- (اَعلام) نام شهری در شهرستان شیروان و چرداول در استان ایلام.
توضیحات بیشتر
جایزه نقدی شارژ موبایل

توران /turān/ (در پهلوی، turān )، (تور = پسر فریدون + ان (پسوند نسبت)) (اَعلام) 1) سرزمین تورانیان که منسوب به تور پسر فریدون می‌باشد؛ 2) (در قدیم) قوم باستانی در داستانهای ملی ایران، که در روزگار کیانیان با ایرانیان در جنگ بودند؛ 3) سرزمین آن قوم در شمال آمودریا؛ 4) بیابان پهناوری در آسیای مرکزی، در جنوب و خاور دریاچه‌ی آرال، که رودهای آمودریا و سیردریا آن را به بیابانهای قراقوم و قزل قوم تقسیم می کند.
توضیحات بیشتر

توران‌دخت /t.-doxt/ (توران+ دخت = دختر)، 1- دختر تورانی؛ 2- (اَعلام) نام دختر خسرو پرویز که بعد از شیرویه به شاهی رسید.
توضیحات بیشتر

... 61 62 63 64 65  ... 
برندگان قرعه کشی