عباس
/abbas/
عباس،صیغه مبالغ از « عبس» به معنای پر هیبت و چهره در هم کشیده است و نیز به معنای شیر بیشه است . شیری که شیران از او بگریزند .
عباس نام فرزند علی ابن ابی طالب ( علیهما السلام) است در میان کنیه های ایشان ابوالفضل ( ابوفاضل ، ابوالفضائل) مشهورترین است و مادرش ام البنین می باشد .در کربلای حسینی 34 ساله بود که « سقا» و
« قمر بنی هاشم» و « علمدار» القای او بوده است . مروت و جوانمردی و ولایتمداری او در کربلا مثل اعلای اخلاق و عرفان اسلامی شده است . حتی وقار و متانت و صلابت نفس او از چشم دشمنان به دور نمانده است تا جائیکه عمربن سعد هیبت و چهره آرام و پرصلابت او موجب ترس و وحشت در لشکریان خود می دانست و به افراد خودش سفارش می کرد که چشم در چشم او ندوزند تا منقلب نشوند.
هر کس نام فرزندش را « عباس» بگذارد و حرمت این نام را نگهدارد به ادب و مروت و هیبت روحانی آراسته می شود و حضرت عباس مراد غیبی او می گردد ، همگان ار او ه بزرگی و جوانمردی یاد می کنند ، و در آخرت از شفاعت آن بزرگوار بهره مند خواهد شد . و آب بعنوان رمز معرفت و دریافت پیامهای روحانی در زندگی او نقش بسزائی خواهد داشت . بطوریکه حضرت عباس علیه السلام بعنوان سقای تشنه لبان در کربلا وقتی مامور می شود که آب را به خیام زنان و اطفال امام حسین علیه السلام برساند در مصاف باآب فرات مکاشفه ای به او دست می دهد که واقف سّر نهان ولایت می شود بطوریکه آب به او می گوید.
گفت عباس از پی آب آمدی من سرت گردم چه بی تاب آمدی
من خودم مست شراب ساقی ام از یم کوی ولایت باقی ام
این طراوت ها که بینی در من است جملگی از حاصل آن خرمن است
گر به مولایم رسانی جام من تا ابد سیراب گردد کام من
چون تو هم رودی ازآن دریا شدی این چنین آشفته سوی ما شدی
توضیحات بیشتر