یحیی
/yahyā/
(عبری) 1- به معنی «تعمید دهنده»؛ 2- (اَعلام) 1) نام پسر زکریّا از پیامبران بنی اسرائیل؛ 2) یحیی (= شاه یحیی) : شاه بخشی از ایران [حدود 786-795 قمری] از سلسلهی آل مظفر، که مدتی بر یزد، اصفهان و فارس حکومت کرد. با اینکه نسبت به امیر تیمور از در اطاعت درآمد، ولی سرانجام به فرمان او کشته شد؛ 3) یحیی: امیر سربداری [753-759 قمری]، که طُغاتیمور، امیر مغول را کشت و خود نیز مدتی بعد به دست برادر زنش کشته شد؛ 4) یحیی برمکی: [120-190قمری] دولتمرد ایرانی، وزیر هارون الرشید که قدرت فراوان به دست آورد، ولی سرانجام مورد غضب خلیفه واقع شد و در زندان درگذشت؛ 5) یحیی ابن حسین: نخستین شاه زیدی یمن [قرن 3 هجری] ملقب به هادی؛ 6) یحیی ابن زید: [قرن 2 هجری] از دلاوران علوی، که پس از کشته شدن پدرش زید ابن علی به خراسان گریخت و در آنجا دعوت به قیام کرد. نصرابن سیار، امیر امور خراسان او را دستگیر کرد و با جمعی از یارانش کشت؛ 7) یحیی ابن عدی: (= ابوزکریا): [280-364 قمری] فیلسوف مسیحی اهل تکریت در عراق، مترجم کتاب النفس ارسطو، به عربی و مؤلف برخی کتابهای فلسفی و کلامی؛ 8) یحیی معاذ رازی: [قرن 3 هجری] عارف و زاهد ایرانی از مردم ری؛ 9) یحیی تعمید دهنده(= یوحنای مُعمَدان): [زنده تا حدود 31 میلادی] رهبر دینی یهود، از خویشاوندان حضرت عیسی (ع)، که ظهور نجات دهنده را به مردم نوید میداد و آنان را در رود اردن غسل تعمید میداد. حاکم فلسطین به تحریک همسرش او را سربرید؛ 10) یحیای دمشقی (= یوحنای دمشقی): [حدود 675-749 میلادی] مسیحی سوری از آبای کلیسا، مؤلف آثاری در الاهیات، فلسفه و تاریخ؛ 11) یحیی نحوی: [زنده در 640 میلادی] پزشک، فیلسوف و زبان شناسی اهل اسکندریه، مؤلف شرحهایی بر کتابهای بقراط و جالینوس.
توضیحات بیشتر