غَنی
/qani/
(عربی) 1- ثروتمند؛ 2- آن که از کمک و هم کاری دیگران بینیاز است، بینیاز؛ 3- از صفات و نامهای خداوند؛ 4- (در فلسفهی قدیم) ویژگی آن که ذات و کمال او به دیگری متوقف نباشد؛ 5- (اعلام) 1) غنی نام خانوادگی قاسم غنی [1275-1331 شمسی] پزشک، ادیب و سیاستمدار ایرانی؛ در سبزوار متولد شد. پس از گذراندن دورهی دارالفنون برای ادامه تحصیل به لبنان رفت و از کالج آمریکایی در رشتهی پزشکی فارغ التحصیل شد. در سال 1302 هجری شمسی به فرانسه رفت و به تکمیل تحصیلاتش پرداخت و دورهی مخصوص نقاشی را نیز گذراند. پس از بازگشت، از مشهد به نمایندگی مجلس شورای ملی انتخاب شد و همزمان به تدریس در دانشکدهی پزشکی و نیز دانشکدهی معقول و منقول پرداخت، بعد از شهریور 1320 هجری شمسی، دو بار به وزارت بهداری و یک بار به وزارت فرهنگ رسید. دکتر غنی علاقهی خاصی به حافظ داشت و آثار ماندگاری دربارهی او به جا گذاشت از جمله: بحثی در احوال و افکار حافظ، تاریخ عصر حافظ، تاریخ تصوف در اسلام تا عصر حافظ و از همه مهمتر تصحیح دیوان حافظ به همراهی علامه محمد قزوینی از آثار او در این بارهاند. از آثار دیگر اوست: رسالهای در شرح احوال و آثار ابن سینا، معرفة النفس، تصحیح ربایات خیام با همکاری محمدعلی فروغی و ترجمهی آثاری از آناتول فرانس. مجموعه یادداشتها و خاطرات دکتر غنی نیز به چاپ رسیده است؛ 2) غنی بالله [قرن 8 هجری] محمد بن یوسف ابی الحجاج بن اسماعیل، هشتمین پادشاه [755-760 و 763-763 قمری] از ملوک بنی نصر در اندلس، او در سال آخر پادشاهی همهی شهرهای مغرب (شمالِ غربی آفریقا و اندلس) را تحت تصرف درآورد؛ 3) غنی تفرشی، میرعبدالغنی [قرن 11 قمری] شاعر ایرانی، از شعرا و فضلای روزگار شاه عباس بزرگ صفوی و از شاگردان میرابوالقاسم کازرونی بود. او را به حدّت ذهن ستودهاند.
توضیحات بیشتر